نامِ اکولایزر ترس را بر اندام دشمنانِ آزادی میاندازد. او مردی است خون سرد، حرفهای و بیرحم که حضورش همیشه به خونبازی میانجامد. صد در صد طرفدارانِ ژانر اکشن با این فیلم آشنایی کامل دارند. قسمت سوم این مجموعه در روزهای اخیر منتشر شده و با استقبال خوبی نیز روبرو شده است. به نظر من نیز اکولایزر اثری سرگرمکننده با تمام فاکتورهای اکشن است که متاسفانه چیز تازهای برای ارائه ندارد و صرفا از همان داستانِ جان ویکی بهره میبرد. با این حال میشود The Equalizer 3 را یکی از بهترین آثار اکشن امسال نامید.
از همان شروع و سکانس افتتاحیهِ قدرتمند، میشود فهمید که ما با اکشنی خوب و جذاب طرف هستیم. از آنجایی که این فیلم به قسمتهای قبل خود ربط دارد ما نیز ناچاریم آن را با قسمتهای قبلی خود مقایسه کنیم. از همین رو میشود اولین تفاوت را دید؛ The Equalizer 3 نسبت به آثار قبلی خود خشنتر، جدیتر و بیرحمتر شده است. خونبازیهای بیپروا و زیادِ فیلم از همان اول به مخاطب خود میفهماند که آنها با اثری جدی طرف هستند که در آن خبری از انساندوستی و رحم نیست. روبرتو همچون یک قاتل به دنبال شکارِ کسانی است که قصد دارند آرامش او را مختل کنند.
اما همانطور که در ابتدای نقد عنوان کردم، برخلاف اکشن، The Equalizer 3 داستان جدید و جذابی ندارد و به همان اِلمانهای معروفِ این ژانر بسند کرده است. او بعد از کشتنِ قاچاقچیها، تیر خورده و به یک روستای زیبا در ایتالیا میرود؛ آنجا مردی مهربان به نام انزو به خوبی از وی مراقبت میکند و حتی پلیس محلی نیز با او خوب است. دقیقا اینجا یک ایراد مهم در ذوق مخاطب میزند، چرا این مرد با روبرتو مهربان است؟ چرا پلیس به وظیفه خود عمل نکرده و روبرتو را دستگیر نمیکند تا حداقل کمی روی او تحقیق کند؟ به هر حال هرچه باشد او تیر خورده و با سر و پای خونین پا به این شهر گذاشته است. در واقع چنین میشود گفت که The Equalizer 3 در یک دور تند سعی کرده است ایرادات فیلمنامه خود را بپوشاند و صرفا به جاهای اکشنش برسد. در ادامه همین داستان، ما با یک گروه خلافکار طرف هستیم که مردم این شهر کوچک را اذیت میکنند و پلیس عملا در مقابل آنها عقیم و ناتوان است. خب اینجا باز یک سوال مهم مطرح میشود. مگر این شهر در یک کشور جهان سومی قرار دارد که اینقدر بی در و پیکر است؟ یعنی یک انسانِ پیر وسط خیابانهای ناپل اعدام میشود و هیچ خبری از پلیس نیست؟ من که نمیتوانم این موضوع را قبول کنم.
حول محور این گروه خلافکار نیز یک شخصیت بدمن (سر دسته مافیا) حضور دارد. بنده به شخصه خیلی هیچکاکیام و با بدمنهای سطحی و تک بُعدی اصلا حال نمیکنم. این بدمن نیز چنین است. تماما کلیشه است و ما با همهچیزِ او آشنا هستیم. یعنی چیزی درباره او نیست که ما را غافلگیر کند. پس اگر بخواهم خلاصه کنم، The Equalizer 3 از بابت داستانی بسیار سطحی است.

شاید برای ما سینما دوستان نامِ The Equalizer تداعیکننده یک نفر خاص باشد. دنزل واشینگتن. مرد شماره یک این فیلم که با آن میمکهای سرد و بیروحش جادوگری میکند. به راستی نوشتن از اینکه چقدر او بازیگر خوبی است، سخت است. او فوقالعاده است و به خوبی میداند که چگونه نقشِ یک انسانِ قاتل، درستکار، حرفهای و به شدت خون سرد و جدی را بازی کند. اما برخلافِ بازی شگفتانگیز استاد واشینگتن، ما عملا با بازیگری دیگری طرف نیستیم. یعنی تنها بازیگر فیلم The Equalizer 3 دنزل واشینگتن است. حضور داکوتا فانینگ نیز کار خاصی نمیکند و صرفا رابطه او با واشینگتن یادآور فیلم درخشانِ Man on Fire است. البته کمی ناراحتی نیز پشتِ این رابطه وجود دارد. با دیدن فیلم The Equalizer 3 به این فکر کردم که چقدر دنزل واشینگتن پیر شده است! البته درست است که شیرِ پیر همچنان شیر است ولی خب… او پیر شده است و شاید آنقدرها هم نتواند این چنین فیلمها را بازی کند.
از داکوتا فانینگ گفتیم. او بازیگر بدی نیست اما در این فیلم از استعداد او به خوبی بهره گرفته نشده است و داکوتا اصلا در نقشِ یک مامور سی آی ای جا نیافتاده است. عکس گرفتن او از روبرتو را به خاطر آورید. چقدر این صحنه لق است. اصلا چرا باید یک مامور سی آی ای بخواهد از سوژه خود عکس بگیرد؟ او که به تمامی دوربینها و غیره دسترسی دارد!

The Equalizer 3 همهچیز خود را مدیون اکشنش است. اکشنِ The Equalizer 3 به طور قابل توجهی جذاب است و دیدنِ چهره سردِ روبرتو که درحال ادب کردنِ این بچه مچههاست، به راستی فضای جالبی را به محیط کلی فیلم اضافه کرده است. اما همین که این اکشن به داستان و فیلمنامه میرسد، دوباره ایرادات بیرون میزنند.
هشدار اسپویل
مثلا شخصیت بدمن را در نظر بگیرید. او به مخاطب، به این شکل معرفی شد: رئیس یک باند تبهکار بینالمللی، جدی، خونخوار و به قدری مهم و پُر قدرت که رئیس پلیس در مقابل او چیزی نیست. تمامی این چیزها باعث شد تا این کاراکتر به شخصیت مهمی تبدیل شود. پس برای حذف کردنِ او نیز ما انتظارات زیادی داشتیم و میخواستیم که با بزن و بکوب زیادی طرف باشیم. اما روبرتو در عرض چند دقیقه و صرفا با کشتن چند نفر این کاراکتر مهم را حذف کرد. بگذارید کمی The Equalizer 3 را با فیلم جان ویک مقایسه کنیم. در نسخه آخر جان ویک؛ او برای کشتنِ رئیس اصلی با زمین و زمان جنگید و مصیبتها بر سرش آمد. زخمی شد، تحمل کرد و درنهایت پیروز شد. اما در اکولایزر ما با این مسیر سخت و طولانی طرف نیستیم. همانطور که گفتم روبرتو شاید با کشتنِ حداقل ۵ نفر سر و ته قضیه را هم آورد.
در پایان میشود گفت Equalizer 3 همچنان قدرتمند است و همچنان جذابیت اکشنی خود را دارد که به نوعی آن را نیز مدیون بازی فوقالعاده دنزل واشینگتن است. البته همانطور که گفتم Equalizer 3 از بابت فیلمنامه و داستان جنبه خاصی ندارد و همهچیز یک کلیشه است که آن خاص بودن را از فیلم میگیرد.
Equalizer 3 خوب است، سرگمکننده است، اکشنی خوبی دارد اما چیز خاصی نیست و قرار است به زودی فراموش شود.
- ۰۲/۰۷/۱۶