مجموعه فیلم های ایرانی و خارجی

وبلاگ دانلود جدیدترین فیلم های ایرانی و خارجی

مجموعه فیلم های ایرانی و خارجی

وبلاگ دانلود جدیدترین فیلم های ایرانی و خارجی

پیوندها
  • ۰
  • ۰

فیلم The Last Voyage of the Demeter برداشت جدیدی از داستان کلاسیک دراکولا را روایت می‌کند، اما آیا در ارائه یک اقتباس امروزی موفق بوده است؟

رمان دراکولا اثر برام استوکر همیشه به‌عنوان یکی از منابع اصلی اقتباس از روی داستان‌های این خون آشام برجسته و ترسناک محسوب می‌شوند و حالا به‌تازگی فیلم The Last Voyage of the Demeter براساس داستان گزارش سفرنامه کاپیتان رمان Dracula است، تولید و اکران شده است. آندره اوردال پس از تجربه کارگردانی آثاری مثل فیلم Trollhunter و فیلم Scary Stories to Tell in the Dark حالا به سراغ داستانی محبوب و ترسناک از دراکولا رفته است، اما آیا انتظارات را برآورده کرده است؟

اتفاقات فیلم آخرین سفر دمتر روی کشتی روسی دمتر در سال ۱۸۹۷ جریان دارد که برای حمل محموله‌های خصوصی که شامل ۲۴ جعبه چوبی بدون علامت می‌شود، از کارپاتیا به لندن اجاره شده بود، روایت می‌شود. این فیلم جزئیات وقایع عجیبی را که برای خدمه محکوم به مرگ رخ می‌دهد و تلاش‌های آن‌ها برای زنده‌ماندن از سفر اقیانوسی که هر شب با حضور موجودی ترسناک در کشتی دنبال می‌شود، نشان می‌دهد.

صحنه‌های ترسناک فیلم The Last Voyage of the Demeter چنگ زیادی به دل نمی‌زند و در طول فیلم قرار نیست حتی استرسی در مورد سرنوشت شخصیت‌ها پیدا کند، اما فیلم حتی در ارائه خشونت که می‌توانست به فیلم کمک زیادی کند، کم کاری کرده است. فیلم با اینکه درجه سنی بزرگسال دارد، اما کات‌های زیادی در لحظات مرگ شخصیت‌ها دارد و بسیاری از این صحنه‌ها به نحوی سانسور شد‌ه‌اند و صرفا ما شاهد جسد خونین شخصیت‌ها هستیم تا اینکه مرگ و سلاخی شدن آن را تماشا کنیم.

فیلم به‌جای اینکه تلاش کند تا صحنه‌های ترسناکی خلق کند که بیننده روی صندلی خود میخکوب شود و راهی برای فرار از تماشا چنین صحنه‌ای پیدا نکند، اما ناتوان است و سازندگان به‌دنبال راه دیگری برای این موضوع هستند. آن‌ها به‌جای اینکه تلاش کنند تا یک فیلم تمام عیار ترسناک را خلق کنند، در عوض در مسیر امروزی کردن اثر خود به سراغ ترندهای روز مثل حقوق رنگین پوستان رفته است تا آب پاکی را روی دست بیننده بریزد!

دراکولا در فیلم The Last Voyage of the Demeter بیشتر از یک هیولای ترسناک مانند یک موجود درنده به تصویر کشیده است

در عوض فیلم به سمت شعار دادن رفته است و با اینکه چند خط کوتاه دیالوگ را شامل می‌شود، اما نشان می‌دهد که چرا فیلم هرگز نمی‌تواند به سمت هدفش قدم بردارد و تبدیل به همان فیلمی شود که انتظارش را داریم. درنهایت هم این بخش، درواقع بخش اضافه‌ای در طول فیلم است که تنها هدفی که می‌توان برای آن تصور کرد این است که سازنده صرفا به‌دنبال همراهی با چنین موجی بوده است و به‌نحوی تصمیم داشته تا تصمیمات انتخاب بازیگران فیلم را هم بیشتر توجیه کند.

درواقع دراکولا در طول روند داستان قرار نیست باعث ترس و وحشت بیننده شود و عملا شاهد نسخه‌ای از این هیولای کلاسیک هستیم که دیگر ترسناک نیست و صرفا به یک موجود تبدیل شده است. با اینکه آنا در طول داستان فیلم می‌گوید او یک موجود نیست، اما سازندگان حتی اهمیتی برای دیالوگ‌هایی که نوشته‌اند ندارند و این هیولای خونخوار را صرفا مثل یک موجود زشت و بی‌رحم به تصویر کشیده‌اند. دراکولا درواقع پتانسیل زیادی داشت که مثل یک هیولای مرموز در طول فیلم به تصویر کشیده شود.

او می‌توانست در نسخه امروزی خود یک شخصیت انسانی‌تر و گول‌زننده‌تری داشته باشد تا اینکه صرفا مثل یک موجود درنده منتظر قربانیان خود باشد. سازندگان متاسفانه پتانسیل بسیار خوبی را هدر داده‌اند و دور ریخته‌اند. درنهایت فیلم The Last Voyage of the Demeter نه‌تنها اقتباس خوبی از داستان دراکولا نیست، بلکه در ارائه یک برداشت امروزی هم شکست می‌خورد و درنهایت دراکولا ضعیفی را به تصویر می‌کشد که تنها یک موجود زشت است تا اینکه یک هیولای ترسناک باشد.

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

۱۰ بازیگر که بیماری‌شان را برای حذف نشدن پنهان کردند!

بازیگران هالیوود هر یک بسته به پروژه سینمایی یا تلویزیونی که مشغول بازی در آن هستند، با چالش‌های کوچک و بزرگ متعددی مواجه می‌شوند. از انجام تمرین‌های سخت بدنی که برای ایفای برخی از نقش‌ها ضروری است تا برآورده کردن خواسته‌های طاقت فرسای مرتبط با انجام مصاحبه یا تبلیغات تلویزیونی که هریک سختی‌های خاص خود را دارد. اما دراین بین شاید مصدوم شدن بدترین بخش قضیه باشد. وقتی بازیگری حین تولید یک اثر مجروح می‌شود، فرقی نمی‌کند که این مسئله به خاطر انجام یک بدلکاری بوده است یا تنها یک تصادف خارج از برنامه، به هرحال بازیگر ناگهان با فشار و استرس متفاوتی درگیر می‌شود که قبل از این تجربه نکرده است.

بازیگران گاهی نگران این می‌شوند که اگر برای بهبودی به زمان زیادی نیاز باشد، ممکن است از پروژه اخراج شده یا بازیگر دیگری جایگزین آن‌ها شود و درنهایت آن‌ها پروژه بزرگی را از دست می‌دهند. بدتر آنکه گاهی مجروح شدن ستاره اصلی نمایش می‌تواند خطر تعطیلی کامل یک پروژه‌ی سینمایی را به‌دنبال داشته و میلیون‌ها دلار خسارت به استودیوی سازنده وارد کند.

 کری آن موس

Carrie-Anne Moss

حتی اگر بازیگری معروف و شناخته شده هم باشد، پشت سر گذاشتن آسیب دیدگی و مصدومیت کاری سخت و آزار دهنده است. اما کری آن موس زمانی درگیر این مشکل شد که تازه کار خود را در دنیای سینما آغاز کرده بود . از بخت بد او درست هنگام فیلم‌برداری مجموعه فیلم‌های ماتریکس که راه او برای ستاره شدن را هموار می‌کردند، مچ پای خود را زخمی کرد. موس همان زمان هم احساس می‌کرد که بازی در این فیلم می‌تواند مسیر حرفه‌اش را کاملا تحت الشعاع خود قرار دهد، به همین خاطر تصمیم گرفت آسیب دیدگی خود را مخفی کند. او در آن زمان بازیگر چندان معروفی نبود که نگران جایگزین شدن خود نباشد، پس این راز را تنها پس از پایان ساخت فیلم برای دیگران افشا کرد.

البته مشکلات مصدومیت موس به همین‌جا ختم نشد، چون این بازیگر چهار سال بعد و هنگام فیلم‌برداری «انقلاب‌های ماتریکس» در استرالیا و حین انجام یک تمرین بدلکاری با سیم هم پای خود را شکست. او در گفتگویی اعلام کرد که در همان هفته اول تمرین دچار مشکل شکستگی پا شد و این چالشی بزرگ برای او بود. به‌خصوص که در آن زمان حس می‌کرد کاملا آماده ایفای این نقش است و درست همان ابتدا هم مانعی سر راهش قرار گرفت.

درنهایت باوجود این دو مصدومیت، کری آن موس به یکی از نمادهای دنیای آثار علمی تخیلی قرن بیست و یکم تبدیل شده و یک بار دیگر شاهد هنرنمایی او در فیلم «رستاخیز ماتریکس» در سال ۲۰۲۱ بودیم.

 امیلیا کلارک

Emilia Clarke

وقتی پای موفقیت‌های بزرگ در عرصه ساخت مجموعه‌های تلویزیونی درمیان باشد، کمتر اثری می‌تواند با سریال جذاب بازی تاج و تخت محصول شبکه‌ی HBO رقابت کند که عملا قوانین ساخت آثار خیال‌انگیز را از نو بازنویسی کرد. وسعت داستان، فضای حماسی و جلوه‌های ویژه‌ی پرخرج این مجموعه درکنار حضور گروهی از بازیگران مطرح باعث شد که مخاطبان با اشتیاقی سیری‌ناپذیر، هر هفته را در انتظار پخش قسمتی جدید از این مجموعه پشت سر بگذارند.

امیلیا کلارک در این مجموعه در نقش یکی از شخصیت‌های مهم و کلیدی یعنی «دنریس تارگرین» ظاهر شد. هرچند این بازیگر زیبا با موهای پلاتینی خود در مرکز همه چیز قرار داشت، اما پس از سال اول حضور در این مجموعه به‌دلیل پنهان نگه داشتن برخی مشکلات مربوط‌به سلامت خود تقریبا مجبور به ترک سریال شد.

در کتاب «آتش نمی‌تواند یک اژدها را بکشد»، به جزئیات بیشتری در این مورد اشاره شده است. اینکه کلارک دچار چنان آسیب مغزی شدیدی شده بود که برای نجات جانش به چندین عمل جراحی مهم احتیاج داشت. خونریزی مغزی او به اندازه‌ای شدید بود که به‌صورت اورژانسی در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفت و این مسئله به‌شدت حافظه او را تحت تأثیر خود قرار داده بود. به طوری که مجبور شد حتی راهی برای به خاطر سپردن اسم خود پیدا کند.

خوشبختانه ملکه اژدها به طرزی معجزه‌آسا بهبود پیدا کرده و چند هفته بعد دوباره سر صحنه فیلم‌برداری حاضر شد، هرچند که هنوز قدرت خود را به‌صورت کامل بازنیافته بود. او می‌گوید در آن زمان مدام نگران بوده مبادا این حادثه دوباره تکرار شود، بااین‌حال سعی می‌کرد درد طاقت فرسا و وضعیت سخت خود را از تهیه کنندگان پنهان نگه دارد. او سال‌ها از عوارض این مشکل رنج برد، بااین‌حال تنها پس از پایان مجموعه بازی تاج و تخت بود که تیم سازنده، بازیگران و عوامل در مورد این نبرد پنهانی و سخت او آگاه شدند، وضعبتی که واقعا زندگی این بازیگر را تهدید می‌کرد.

 هالی بری

Halle Berry

برخی از ستاره‌ها مشکلات سلامتی و آسیب دیدگی‌های خود را پنهان می‌کنند، چون نمی‌خواهند شانس ایفای یک نقش خاص را از دست داده یا نگران آن هستند که این مسئله به حرفه‌شان لطمه بزند. اما هالی بری دلیل دیگری برای پنهان کردن مصدومیت خود داشت، او فقط نمی‌خواست تیم سازنده و گروه تولید را نگران کند.

قرار بود بری در فیلم «کبود شده» (Bruised) که درامی ورزشی و مستقل بود، نقش جنگجویی خیالی به نام جکی را بازی کرده و مقابل مبارزی واقعی به‌نام «والنتینا شوچنکو» (Valentina Shevchenko) مبارزه کند. بنابراین جای تعجیب نیست که او در طول تمرین‌های آماده شدن برای ایفای این نقش آسیب ببیند، اما مسئله این بود که دنده‌های او واقعا صدمه دید. او درد خود را پنهان کرد. چون می‌دانست اگر نتواند در فیلم بازی کند، ممکن است کل پروژه تعطیل شود. فراموش نکنید که او کارگردانی این اثر را هم برعهده داشت و درنتیجه بار مسئولیت سنگین‌تری را به دوش می‌کشید.

این بازیگر در گفت‌وگو با «Sports Illustrated» اعلام کرد که در آن لحظه به این فکر کرده که خب می‌شود پروژه را تعطیل کرد، درنتیجه او هم فرصت بهبودی را پیدا می‌کند. اما همچنین فکر کرد که می‌شود این قضیه را نادیده گرفته و به مسیر ادامه داد. از آنجایی که او و والنتینا از دو سال قبل در حال تمرین برای بازی در این فیلم بودند و همینطور به‌خاطر مشکلات بودجه که بری را تحت فشار قرار داده بود، هالی بری تصمیم گرفت با پذیرش درد ناشی از این آسیب دیدگی، فیلم‌برداری را ادامه دهد. او همچنین این مسئله را تا پایان فیلم‌برداری از دیگران پنهان کرده و بعدا با آن‌ها در این مورد صحبت کرد.

جاش برولین

Josh Brolin

بد نیست بدانید جاش برولین هنگام فیلم‌برداری فیلم سینمایی «جایی برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) دچار مصدومیت شده بود. البته او بازیگر ثابت فیلم بود و اصولا نباید نگرانی بابت تأثیر احتمالی این مسئله روی حرفه خود داشت. بااین‌حال برولین نمی‌خواست فرصت همکاری با کارگردانانی مشهور همچون اتان و جوئل کوئن را از دست بدهد. اما از آنجایی که او حتی قبل از شروع فیلم‌برداری فیلم به خاطر تصادف با موتورسیکلت دچار شکستگی ترقوه شده بود؛ احتمال جایگزینی کمی برایش نگران کننده به نظر می‌رسید، حتی اگر این احتمال درصد پایینی داشت.

برولین در گفت‌وگو با ایندیپندنت اشاره کرد که در آن زمان به برادران کوئن در مورد آسیب دیدگی خود دروغ گفته و شکستگی ترقوه خود را در حد یک ترک مویی جلوه داده، چون نگران از دست دادن این نقش بوده است. او همچنین از پزشک معالجش هم خواست در مورد شدت جراحتش دروغ بگوید. او می‌گوید خودش به دکتر یاد داده که به کوئن‌ها چه بگوید، امری که می‌توانست حتی به لغو جواز طبابت این پزشک منجر شود. درنهایت برولین مجبور شد حقیقت را افشا کند، چون مشکلاتی در نحوه عملکرد و اجرای او وجود داشت که از دید کارگردانان مخفی نماند.

نکته جالب اینجا است که بعد از فاش شدن این راز، برادران کوئن تصمیم گرفتن این آسیب دیدگی را وارد داستان کنند، پس از او پرسیدند این آسیب مربوط‌به کدام سمت شانه است و درنهایت با اضافه شدن صحنه شلیک به کتف راست برولین، همه چیز درست شده و دیگر نیازی نبود که چیزی در فیلم تغییر کند.

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

پوستر سریال لایو-اکشن The Last of Us شبکه HBO

کریگ مازن در گفت‌و‌گو با روزنامه لس آنجلس تایمز اعلام کرد بازیگر شخصیت ابی در فصل دوم سریال The Last of Us انتخاب شده است.

تولید فصل دوم سریال محبوب و پر طرفدارآخرین بازمانده از ما (The Last of Us)، که درواقع اقتباسی از بازی ویدیویی با همین نام است، زمانی آغاز خواهد شد که اعتصاب‌های نویسندگان و بازیگران هالیوود به پایان برسند. در این فصل شخصیت ابی به سریال اضافه می‌شود که اتفاقاتی غیرمنتظره و تلخ را رقم خواهد زد و قطعاً بینندگان تازه وارد به دنیای The Last of Us را شوکه خواهد کرد. کریگ مازن، سازنده اصلی این سریال در گفت‌و‌گو با با روزنامه لس آنجلس تایمز اعلام کرد که بازیگر نقش ابی رسما انتخاب شده است.

اما مازن اعلام نکرد که در فصل دوم سریال The Last of Us  چه کسی نقش ابی را ایفا می‌کند. درحالی‌که بسیاری از طرفداران براساس پست‌های رسانه‌های اجتماعی گمان می‌کنند شنون بری، بازیگری که در فیلم‌های The Wilds (وحشی ها) و Hunters (شکارچیان) حضور داشته است، این نقش را ایفا خواهد کرد.

بری در اینستاگرام نیل دراکمن، همچنین ستارگان سریال پدرو پاسکال و بلا رمزی و حساب رسمی The Last of Us را دنبال می‌کند. همچنین این بازیگر در توییتی در سال ۲۰۲۰ که پس از مدتی حذف شد، اظهار کرد: «خیلی از مردم می‌گویند که من شبیه ابی در بازی آخرین بازمانده از ما هستم و واقعاً آن‌ها درست می‌گویند». اما این شواهد به‌تنهایی این موضوع را اثبات نمی‌کند.

فصل دوم این سریال برخی از رویدادهای اصلی بازی The Last of Us Part 2 را پوشش می‌دهد، بنابراین مطمئناً ابی نیز در این فصل حضور خواهد شد. ابی یکی از شخصیت های اصلی در The Last of Us Part 2 است و باتوجه‌به اتفاقات داستان و نقشش، او به‌عنوان یک شخصیت مورد انتقاد شناخته می‌شود.

بعضی از افراد گمان می‌کنند که ابی را در فصل اول این سریال دیده‌اند، اما دراکمن، سازنده و تهیه‌کننده سریال این شایعه را تکذیب کرد. قبل از شروع اعتصاب‌ها، مدیران شبکه HBO اعلام کردند که فصل دوم سریال The Last of Us در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد. اعتصاب‌های هالیوود با احتمال بسیار زیاد شروع تولید فصل دوم را به تأخیر خواهند انداخت و این ممکن است به معنای تغییر تاریخ پخش هم باشد.

همچنین مازن قبلا در مورد اعتصاب‌ها اعلام کرده بود که مطمئن است، اعتصاب‌کاران پیروز خواهند شد. او گفت: «اعتصابات به پایان خواهد رسید و به نحوی که اتحادیه نویسندگان به نتیجه مطلوب مورد نظرشان برسند، به سرانجام می‌رسد. من کاملاً از این موضوع مطمئنم. ما گزینه دیگری نداریم».

این اولین‌بار است پس از دهه ۱۹۶۰ است که اتحادیه‌های نمایندگان نویسندگان و بازیگران همزمان در اعتصاب هستند. اعتصاب اتحادیه بازیگران (SAG-AFTRA) در لندن در زمان اکران فیلم اوپنهایمر (Oppenheimer) آغاز شد و بازیگران هنگام فراخوانی اعتصاب از نمایش خارج شدند. اعتصابات انجمن نویسندگان (WGA) نیز در زمانی قبل‌تر، از ماه می (اردیبهشت ماه) آغاز شد. نویسندگان و بازیگران به‌دنبال اصلاحاتی از جمله دستمزد بهتر، درآمدهای بازیگران مبتنی بر تعداد بینندگان در پلتفرم‌های استریمینگ و حفاظت در مقابل هوش مصنوعی هستند.

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

جنگ جهانی سوم، فیلمی به کارگردانی هومن سیدی و محصول سال ۲۰۲۲ است که توانست در هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم ونیز برنده دو جایزه در بخش‌های بهترین فیلم افق و بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند.

درباره فیلم

این فیلم ششمین فیلم بلند هومن سیدی است. همچنین این فیلم اولین فیلم ساخته شده با سرمایه‌گذاری شده توسط یک پلتفرم پخش آنلاین ایرانی (نماوا) است. قبل از این سیدی و نماوا در مجموعه قورباغه با یکدیگر همکاری داشته‌اند.

جنگ جهانی سوم برای اولین بار در هفتاد و نهمین جشنواره بین المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد و در دو بخش بهترین فیلم افق و بهترین بازیگر مرد، برنده جایزه شد.

نکته جالب درباره این جشنواره، حضور چشم‌گیر هنرمندان ایرانی در آن بود. لیلا حاتمی در هیئت داوران رقابت اصلی حاضر بود. فیلم خرس نیست به کارگردانی جعفر پناهی برنده جایزه ویژه هیئت داوران و اشاره ویژه شد. همچنین فیلم‌ شب، داخلی، دیوار به کارگردانی وحید جلیلوند نامزد برنده شیر طلایی شد و فیلم بی‌رویا به کارگردانی آرین وزیردفتری در این جشنواره نمایش داده شد.

متأسفانه این فیلم مانند فیلم برادارن لیلا به صورت قاچاقی در فضای مجازی منتشر شد و همین موضوع به فروش گیشه‌ای جنگ جهانی سوم ضرر بسیاری زد.

بازیگران و عوامل فیلم

محسن تنابنده در نقش شکیب (شخصیت اصلی داستان)، مهسا حجازی در نقش لادن، ندا جبرائیلی در نقش ندا زاره در فیلم جنگ جهانی سوم حضور دارند.

هومن سیدی به عنوان کارگردان، تهیه‌کننده و تدوین‌گر در این فیلم حضور دارد و آرین وزیردفتری و آزاد جعفریان او را در نویسندگی جنگ جهانی سوم همراهی کرده‌اند.

آهنگسازی این فیلم بر عهده بامداد افشاری بوده است. او یکی از موفق‌ترین آهنگسازان ایرانی است که در کارنامه خود یاغی، نوبت لیلی، پوست شیر، قورباغه، مغزهای کوچک زنگ زده و … را دارد.

داستان فیلم جنگ جهانی سوم

داستان فیلم جنگ جهانی سوم، در مورد کارگر روزمزدی به نام شکیب است که در صحنه فیلم‌برداری فیلمی در حال تولید مشغول به کار است. شخصیت شکیب پر از عقده، کمبود و سرخوردگی است. کارگردان و تهیه‌کننده فیلم با اتفاقاتی که برای بازیگر نقش هیتلر می‌افتد، به دنبال جایگزینی برای او می‌گردند تا نظرشان جلب شکیب می‌شود. شاید تصور کنید این نقطه عطف زندگی شکیب خواهد بود اما در همین نقطه، شخصیت او دچار تحول می‌شود.

اینجاست که شخصیت لادن نیز به فیلم اضافه می‌شود. زنی که توانایی تکلم و شنوایی ندارد و با شکیب با زبان اشاره ارتباط برقرار کرده است.

لادن تأثیر عجیبی روی شکیب می‌گذارد. لادن به شکیب می‌گوید که فرشید (خلافکاری که در حقیقت خود را صاحب لادن می‌داند) دنبال اوست. فرشید سراغ شکیب می‌آید و به او می‌گوید طی ۲۴ ساعت باید ۱۰۰ میلیون تومان به او بدهد تا او بیخیال لادن شود.

شکیب قبول می‌کند اما به دست آوردن ۱۰۰ میلیون برای یک کارگر روزمزد در ۲۴ ساعت غیر ممکن است. شکیب چرخه زورگویی را ادامه می‌دهد و با آگاهی از نیاز عوامل فیلم به او، درخواست پول می‌کند و با این رویه و اتفاقات ناگواری که یکی پس از دیگری برای او پیش می‌آید شکیب را از شخصیت سرخورده و ساکت، تبدیل به نسخه‌ای کوچک از هیتلر می‌کند.

نقد و بررسی فیلم جنگ جهانی سوم

علاوه بر نکات کارگردانی کار، باید گفت که قسمت اول فیلم به قدری در سینمای ایران تکرار شده است که شاید مخاطب را خسته کند. اما بازی خوب تنابنده و پلان‌های بعدی فیلم، کمی جلوه‌ای متمایز از نسخه‌های دیگر داستان اولیه فیلم به ما نشان می‌دهد.

نکته بعدی پرداخت شخصیت‌هاست که در این فیلم به هیچکدام از شخصیت‌ها پرداخته نشده است. ما فقط تکه‌ای از داستان لادن و شکیب را می‌دانیم که حتی گیج‌کننده‌تر است.

اما ضعف اصلی فیلم در نظر منتقدین، فیلم‌نامه‌ی جنگ جهانی سوم است. فیلم‌نامه‌ای در آن همه چیز کلی است و جزئیات به کل به فراموشی سپرده شده است. در این فیلم‌نامه گویا با انفجار صحنه‌، فیلم نیز حالت انفجاری به خود می‌گیرد و بر عکس ابتدای فیلم، بسیار سریع پیش می‌زود که شاید به جز یک کلیت، چیزی را در ذهن مخاطب ماندگار نمی‌کند.

ایرادات جزئی‌تری که می‌توان به فیلم وارد کرد مرتبط به فیلمی است که درون جنگ جهانی سوم ساخته می‌شود، صحنه‌ها و لباس‌ها هیچکدام به قدر کافی خوب نیستند.

فیلم بیشتر از اینکه ما را درگیر محتوا کند، تکنیک‌زده می‌کند و این برای فیلمی پرهزینه و باپتانسیل، خبر خوشی نیست.

با این حال باعث افتخار است که فیلم‌های ایرانی بسیار بیشتر از گذشته، در حال پیشرفت و ورود به عرصه جهانی هستند.

 

 

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

درباره فیلم A Good Person

فیلم A Good Person (یک آدم خوب) محصول سال ۲۰۲۳ و به کارگردانی و نویسندگی زک برف و تهیه‌کنندگی مشترک کارگردان و بازیگر نقش اول، فلورنس پیو است. این فیلم ۲ ساعت و ۹ دقیقه‌ای درام، نقدهای ضد و نقیض و متفاوتی از سوی منتقدات و بینندگان دریافت کرده است که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم. با مووی۲۱ در بخش نقد و بررسی فیلم‌های جدید همراه باشید.

بازیگران و شخصیت‌های فیلم A Good Person

بازیگران اصلی این فیلم، فلورنس پیو (Florence Pugh) و مورگان فریمن (Morgan Freeman) به خوبی از پس نقش‌های خود برمی‌آیند. فلورنس پیو که در طی چندین سال اخیر از بازیگران رو به پیشرفت هالیوود بوده و توانمندی خود را در بازی از پیش اثبات کرده، این بار با ظاهر شدن در نقشی متفاوت مخاطب را وادار به تماشا می‌کند.

مورگان فریمن نیز، همان‌طور که قابل انتظار است، شخصیت یک پیرمرد زخم‌خورده (دنیل) که در تلاش است کینه‌های گذشته را پشت سر بگذارد و انسان خوبی باشد را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

از بازیگران دیگر فیلم می‌توان به سلست اوکانر در نقش رایان اشاره کرد که نقش‌آفرینی او توسط منتقد سایت Roger Ebert، نل مینو، تحسین شده است و زوئی لیستر-جونز در نقش سیمون اشاره کرد.

داستان فیلم

فیلم A Good Person داستان چند شخصیت را روایت می‌کند که زندگی همگی‌شان بر اثر یک حادثه مشترک دچار تحولات فراوانی می‌شود. فیلم بدون شک در درگیر کردن احساسات بیننده به خوبی عمل می‌کند و به گونه‌ایست که گویا فیلمنامه آن به همین قصد نوشته شده است.

فیلم در آغاز، خود را در قالب یک فیلم رومنس ساده جا می‌زند، طوری که به نظر می‌آید در پی روایت یک داستان عاشفانه ساده است اما دیری نمی‌گذرد تا مخاطب را سوار یک ترن‌هوایی پیچیده و مملو از هیجانات گوناگون می‌کند.

زندگی الیسون (با بازی فلورنس پیو) بی‌نقص به نظر می‌رسد. او دختری زیبا و هنرمند است که به تازگی مراسم نامزدی‌اش را با شخصی که دوستش دارد جشن گرفته است. اما پس از قرارگیری در یک تصادف جاده‌ای هنگامی که خودش در حال رانندگی است، این زندگی به ظاهر بی‌نقص به طور کلی زیر‌‌ و رو می‌شود. او از این تصادف جان سالم به در می‌برد اما خواهرِ نامزدش و همسر او که در ماشین بودند جان خود را از دست می‌دهند.

پس از مرگ آن دو، تمام تصویر الیسون از آینده خود در هم شکسته می‌شود و نامزدی‌اش نیز به هم می‌خورد. او که نتوانسته واقعیت این حادثه را بپذیرد، برای فرار از رنجی که می‌کشد به قرص‌های مسکن رو می‌‌آورد و درگیر اعتیاد می‌شود.

نقدی بر فیلم

نقطه قوت اصلی فیلم A Good Person، تلاش موفقیت‌آمیز آن در به تصویر کشیدن پیچیدگی عواطف و هیجانات انسان در دوران چالش‌برانگیز زندگی است و این که این احساسات چگونه بر داستان تک تک افراد تاثیر می‌گذارند و موقعیت‌ها و مسائل جدید را ایجاد می‌کند.

این اثر به خوبی مفهوم یک انسان خوب بودن را به چالش می‌کشد و در عین حال که پرسش‌های فراوانی مطرح می‌کند، پاسخ‌های قابل قبولی نیز می‌دهد.

اما درست همین نقطه قوت فیلم نیز به نقطه ضعف آن تبدیل می‌شود، چرا که در پی پرداختن به عمق این احساسات، گاهی روایت آن کند و خسته‌کننده می‌شود و صحنه‌های به نمایش درآمده، بیشتر از زندگی واقعی شبیه به یک تئاتر دراماتیک می‌شود.

نمرات فیلم

این فیلم با دریافت نمره ۷ از IMDB و امتیاز ۵۸% در سایت Rotten Tomatoes بازخوردهای مثبت و اغلب متوسط رو به بالایی دریافت کرده است. با وجود نظرات ضد و نقیضی که مانند هر اثر دیگری، درباره این فیلم نیز وجود دارد، این اثر ارزش تماشای یک یا حتی چندباره را نیز دارد و در انتها، مخاطب را با حسی مثبت و حالی خوب رها می‌کند.

 

 

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

جانی دپ و شخصیت اختاپوس در مجموعه‌ی سینمایی دزدان دریایی کارائیب

کریگ مازن، سازنده سریال The Last of Us تایید کرد که در حال کار روی ریبوت فیلم دزدان دریایی کارائیب است.

مجموعه دزدان دریایی کارائیب (Pirates of the Caribbean) با فروش بیش از ۴.۵ میلیارد دلار در سراسر جهان، به‌عنوان پانزدهمین مجموعه فیلم پرسود شناخته شده و از بسیاری از مجموعه‌‌های سینمایی پیشی گرفته است. اما جالب‌ترین نکته این است که این مجموعه اولین مجموعه فیلمی بود که با اکران دو قسمت یا بیشتر به درآمد بیش از ۱ میلیارد دلار دست پیدا کرد و نسبت به فیلم هایی همچون مارول و تبدیل شوندگان (Transformers) برتری یافت.

در سال‌های اخیر، ما شاهد توقف ناگهانی و غیرمنتظره‌ای در امور این مجموعه بودیم مثل جدایی جنجالی جانی دپ از امبر هرد که تقریباً تضمین می‌کند که ما دیگر کاپیتان جک اسپارو را نخواهیم دید. بااین‌حال، بحث‌ها در مورد ریبوت این مجموعه همچنان ادامه دارد، از جمله ساخت این اثر با حضور مارگو رابی به‌عنوان نقش اصلی که قبلا برنامه‌ریزی شده بود ولی به‌نظر می‌رسد که تولید این پروژه لغو شده است.

اکنون ما جزئیاتی در مورد یک فیلم دیگر از دزدان دریایی کارائیب داریم که قبل از اعتصاب‌های اتحادیه نویسندگان فیلم و اتحادیه بازیگران صنعت سینما در دیزنی در دست ساخت بود. کریگ مازن، نویسنده سریال The Last of Us در گفت‌و‌گو با رسانه Los Angeles Times اعلام کرده است که قبل از شیوع ویروس کووید-۱۹، او ایده‌ای برای ششمین فیلم Pirates of the Caribbean پیشنهاد داده بود و دیزنی تصمیم به شروع ساخت آن گرفت.

اما درحالی‌که پروژه به سرعت در حال پیشرفت بود، به نظر می‌رسد که اعتصاب‌ها باعث مشکلاتی در پیشروی پروژه شده‌اند. مازن افزود: «ما این ایده را مطرح کردیم و اصلا فکر نمی‌کردیم که آن را بپذیرند، ایده‌ی خیلی عجیبی بود. اما آن‌ها قبول کردند! و سپس اعتصاب اتفاق افتاد و همه منتظر ماندند.»

 

همچنین حدس می‌زنیم که کار او در The Last of Us، تولید این فیلم را به تأخیر انداخته است، اما تا زمانی‌که استودیوها توافق عادلانه‌ای با نویسندگان و بازیگران انجام ندهند، تولید این پروژه به حالت نامشخص متوقف خواهد ماند. سری اصلی دزدان دریایی کارائیب ماجراهای کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ)، هکتور باربوسا (جفری راش)، ویل ترنر (اورلندو بلوم)، الیزابت سوان (کیرا نایتلی) و جوشامی گیبز (کوین مک‌نالی) را دنبال می‌کند.

مجموعه دزدان دریایی کارائیب در سال ۲۰۰۳ با فیلم دزدان دریایی کارائیب: طلسم مروارید سیاه (Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl) آغاز شد؛ فیلمی که با فروشش ۶۵۴ میلیون دلار کسب کرد. پس از موفقیت نسخه اول، به‌دنبال آن دیزنی دومین فیلم از این سری با عنوان دزدان دریایی کارائیب: صندوقچه مرد مرده (Pirates of the Caribbean: Dead Man's Chest) را در سال ۲۰۰۶ و سومین فیلم از این مجموعه به نام دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان (Pirates of the Caribbean: At World's End) را در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد.

همچنین در سال ۲۰۱۱، فیلم دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته ( Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides ) چهارمین قسمت از این مجموعه منتشر شد، اما در سال ۲۰۱۷ فیلم دزدان دریایی کارائیب: مردان مرده داستان نمی‌گویند (Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales) به‌نوعی با پایان نامطلوبی رو‌به‌رو شد.

باید ببینیم که آیا دیزنی قصد دارد جانی دپ را دوباره به بازی برگرداند یا نه؟

 

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

تونی لیانگ چائو-وِی

تونی لئونگ چیو-وای بازیگر هنگ کنگی روز شنبه جایزه یک عمر دستاورد هنری جشنواره فیلم ونیز را با دریافت شیر طلایی از آن خود کرد و اشک‌هایش در حالی که مورد تشویق طولانی مدت قرار گرفت، سرازیر شد.

لئونگ ۶۱ ساله به رویترز گفت: این مانند یک رویا است که به حقیقت پیوسته است.

لئونگ برای نقش‌هایش در فیلم‌های ساخته شده توسط وونگ کاروای، مانند «در حال و هوای عشق» که سال ۲۰۰۰ اکران شد و «۲۰۴۶» که چهار سال بعد روی پرده‌ها رفت، شهرت بین‌المللی به دست آورد.

او همچنین در سه فیلمی بازی کرده که برنده جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز شده‌اند: «شهر غم» (۱۹۸۹)، «سیکلو» (۱۹۹۵) و «شهوت، احتیاط» (۲۰۰۷) به کارگردانی آنگ لی، کارگردانی که روز شنبه جایزه وی را به دست او داد.

به گزارش ورایتی این بازیگر سرشناس دیروز شنبه پیش از دریافت جایزه، شخصیت آرام و متفکر خود را کنار گذاشت و در کنفرانس مطبوعاتی که به افتخارش برگزار شده بود درباره اولین نقش اروپایی آینده خود و نقاط قوت آموزش بازیگری «دوران طلایی» یعنی دهه ۱۹۸۰ هنگ کنگ صحبت کرد.

لئونگ در بسیاری از فیلم‌هایش کم‌گفتن را نمایش می دهد. وی در اولین فیلمش که در ونیز به نمایش درآمد یعنی «شهر غم» در نقش یک فرد لال ظاهر شده است. در «استاد بزرگ» او بیشتر به مشت‌ها و پاهایش اجازه داده صحبت کنند و در «در حال و هوای عشق» حالت چهره‌اش بسیار گویاتر از کلمات است.

لئونگ که ماه اکتبر سال پیش در جشنواره بوسان جایزه بهترین فیلمساز سال آسیا را دریافت کرد، در ونیز درباره آماده‌سازی طولانی خود برای ایفای نقش‌هایش توضیح داد که شامل تحقیقات ادبی برای نقش غیرگفتاری در «شهر غم» تا آشنایی با عصب‌شناسی علمی برای فیلم آینده‌اش «دوست خاموش» به کارگردانی ایلدیکو انیدی مجار می‌شود.

وی تاکید کرد طوری تربیت شده که تمام احساسات درونی‌اش را سرکوب کند ولی پس از آنکه وارد کلاس بازیگری شده، راهی پیدا کرده است تا خودش را در برابر دیگران بدون خجالت بیان کند.

وی افزود: برای فیلم بعدی‌ام در اروپا، قصد دارم ۸ ماه وقت بگذارم، زیرا نقش یک دانشمند را بازی می‌کنم و از آن‌جا که نمی‌دانستم عصب شناسی چیست کتاب‌های زیادی خواندم و به دانشگاه رفتم … به این ترتیب ناخودآگاه، پس از مدتی فقط شخصیت مورد نظر را اسکن می‌کنم.

لئونگ در مورد «در حال و هوای عشق» که به تازگی در یک نظرسنجی در بریتانیا به عنوان پنجمین فیلم برتر تمام دوران انتخاب شد هم صحبت کرد و از روند کار با کارگردان برجسته وونگ کار وای سخن گفت.

وی گفت: در هنگام کار با او هرگز یک فیلمنامه کامل ندارید. بنابراین نمی‌دانید برای چه چیزی باید آماده باشید. خیلی تجربی است و گاهی یک صحنه را با لباس زمستانی، صحنه بعدی را با لباس تابستانی، سپس در رستوران و سپس در ساحل اجرا می‌کنید. به همین دلیل فیلم‌های وانگ کار وای گاهی چند سال طول می‌کشند.

این بازیگر یادآوری کرد که کارش را در یک ایستگاه تلویزیونی در هنگ‌کنگ شروع کرد؛ در دوره‌ای که دوران طلایی تلویزیون بود و این فرصت را یافت تا در برنامه‌های کمدی، درام و اکشن بازی کند.

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

نقد فیلم تنت

 

نقد فیلم Tenet باید گفت: ایده‌ای جذاب، اکشنی مسحور کننده اما ایرادی همیشگی. دیالوگی از فیلم می‌گوید: «نیازی نیست بفهمی، فقط حسش کن». سوال اینجاست که عدم شناخت کاراکتر‌ها و انگیزه‌شان در کنار ارائه فرضیه‌های مداوم و پیچیده، دست و پای احساس را نمی‌بندد؟

اگر از همان فیلم کوتاه سه دقیقه‌ای نولان یعنی Doodlebug «حشره»، رد پای او را تا آخرین ساخته‌اش یعنی فیلم تنت، دنبال کنیم، گرایش او به جهان‌های موازی و شکست زمانی در روایت‌هایش، کاملا قابل مشاهد است. همچنان می‌رسیم به همان کاراکتر اصلی فیلم کوتاهش که به ظاهر به دنبال حشره‌ای افتاده تا او را از بین ببرد اما به ناگاه با خودش در بُعد کوچکتری (یا بهتر بگویم در جهانی دیگر) مواجه می‌شود. بعد‌تر هم بُعد بزرگترِ او، بالای سرش سبز می‌شود. یعنی سه جهان متفاوت. با نقد فیلم Tenet همراه باشید. فیلم تنت از جمله برندگان اسکار 2021 بود.

 

مواجهه با این جهان‌های موازی در فیلم‌های نولان، کارکرد‌های متفاوتی دارد. جدای از آنکه کشف هر کدام از این جهان‌ها در دل فیلم، با نوعی غافل گیری همراه است و مخاطب را شوکه می‌کند، نولان از این الگو برای یک قاعده همیشگی در فیلم‌هایش نیز بهره می‌برد. قاعده‌ای که آن را در این گزاره خلاصه می‌کنم: «شکار، شکارچی می‌شود یا بلعکس». رد این گزاره را به نوعی می‌شود در تمام فیلم‌های او جستجو کرد.

به عنوان مثال، در همین فیلم کوتاه حشره، کاراکتر در قامت شکارچی، به دنبال آن است که حشره‌ای را شکار کند اما ناگهان خودش در معرض شکارچی دیگری قرار می‌گیرد. در فیلم اول او یعنی Following «تعقیب»، نویسنده‌ای بر حسب کنجکاوی، هر بار به دنبال یک نفر به راه می‌افتد تا از مکان‌هایی که او می‌رود سر در بیاورد.نولان نیز مثل همیشه، فیلم را یا یک حادثه شروع می‌کند. حادثه‌ای که در آن کاراکتر‌ها بیش از مخاطبان اطلاع دارند و طرح و توطئه آن پیش از شروع فیلم، برنامه ریزی شده است. نتیجه می‌شود آن که ما باید با کنجکاوی تمام به دنبال کاراکتر‌ها بیفتیم تا از ماجرا سر در آوریم. اما این حادثه ابتدایی چند تفاوت مهم با شروع‌های قبلی نولان دارد. نکته اول آنکه فیلم با حضور خود آنتاگونیست شروع نمی‌شود. عنصری که به فیلم‌های قبلی نولان کمک می‌کرد که مخاطبان انتظارشان را با دیدن یک آنتاگونیست جذاب بالا ببرند و منتظر نبردی جذاب‌تر بمانند. اما در اینجا به خصوص در مرتبه اول تماشای فیلم، آنقدر متوجه خطر موجود در صحنه نمی‌شویم. این درست است که مثل همیشه باز هم با یک سرقت در فیلم نولان طرفیم. اما سرقت چه چیز و از سمت کی؟ آنقدر مشخص نیست. اهمیت ماجرا نیز همین طور. شاید بیراه نباشد که در همین ابتدا از موسیقی گورنسن (جایگزین بر حق هانس زیمر در این فیلم نولان) باید تمجید کرد که بار زیاد هیجان ابتدای فیلم و سایر لحظات اکشن را او تامین می‌کند.

 

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

کریستوفر نولان با فیلم Oppenheimer حسابی سر و صدا به راه انداخته و رکورد فیلم‌های قبلی خود را نیز پشت سر می‌گذارد.

در حالی که بسیاری از منتقدین کریستوفر نولان پس از اکران فیلم Tenet (تنت) تصور می‌کردند که دوران اوج و محبوبیت وی در گیشه سینما به پایان رسیده اما تازه‌ترین پروژه وی تحت عنوان Oppenheimer (اوپنهایمر) نه تنها این نظریه را باطل کرده است، بلکه از زمان اکران آن تا به امروز شاهد رکورد شکنی‌های قابل توجهی هستیم که در کنار فیلم پرفروش و غیرقابل توقفی همچون Barbie (باربی)، دستاوردی ارزشمند برای این کارگردان ۵۳ ساله به شمار می‌رود.

فیلم Oppenheimer پس از کسب رکورد پرفروش‌ترین فیلم مرتبط با جنگ جهانی دوم، حال به سراغ یکی از محبوب‌ترین ساخته‌های کریستوفر نولان رفته تا رکورد آن را نیز پشت سر بگذارد. زیرا فروش ۲.۲۵ میلیون دلاری‌اش در روز جمعه سبب گشته تا فروش داخلی آن از ۲۹۳.۲۷ میلیون دلار فراتر رفته و Inception (تلقین) را پشت سر گذاشته و در رتبه سوم پرفروش‌ترین آثار این کارگردان بریتانیایی قرار بگیرد. با توجه به قرارگیری پروژه‌های The Dark Knight (شوالیه تاریکی) و The Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی برمی‌خیزد) در رتبه‌های اول و دوم، بعید به نظر می‌رسد که Oppenheimer بتواند با آن‌ها رقابت نماید.

فروش ۷۳۱ میلیون دلاری Oppenheimer شاید که با ارقام میلیاری شوالیه تاریکی قابل رقابت نباشد اما باید توجه داشت که با اثری بیوگرافی با مدت زمان ۳ ساعت طرف هستیم که قطعاً به اندازه شخصیت بتمن محبوبیت نخواهد داشت و رسیدن به چنین میزان فروشی آن هم در زمانی که باربی و ماموریت غیرممکن ۷ در سینماها اکران شده‌اند، دستاوردی قابل توجه و ارزشمند برای کریستوفر نولان به شمار می‌رود.

  • FNS Nazari
  • ۰
  • ۰

گاهی اوقات با اینکه برخی از فیلم‌های فوق‌العاده بسیار جذاب هستند اما فقط یک بار تماشای آن‌ها کافی است.
مطمئناً برای شما نیز پیش آمده که به تماشای اثری بنشینید که قبلاً تماشا کرده‌اید و معمولاً آثاری را انتخاب می‌کنید که طرح داستانی ساده، جنبه‌های کمدی یا شخصیت‌های ملموس و جذاب دارند. گاهی اوقات نیز یک فیلم آن‌قدر پیچیده است که نمی‌توانید در تماشای اول آن را درک کنید و تماشای دوم به‌نوعی اجباری می‌شود.
با این حال، برخی از آثار سینمایی هستند که با وجود اینکه آثاری جذاب و فوق‌العاده محسوب می‌شوند ولی ارزش تماشای دوباره را ندارد و دلیل آن نیز ممکن است طولانی بودن فیلم، روند کند داستانی یا صرفاً موضوعات سنگین آن باشد. در ردیت، کاربران به معرفی فیلم‌هایی پرداختند که فقط یک بار تماشای آن‌ها کافی است و نیازی نیست چند بار آن‌ها را دید. همراه با ما باشید.
۱۰. فیلم جاده (The Road) – محصول سال ۲۰۰۹
فیلم «جاده» بر اساس رمانی به همین نام محصول سال ۲۰۰۶ میلادی و نوشته نویسنده فقید کورمک مک‌کارتی ساخته شده و اتفاقات آن نیز در ایالات متحده آمریکای پساآخرالزمانی و بسیار خطرناک جریان دارد. این فیلم با بازی ویگو مورتنسن در نقش پدری است که به همراه پسر نوجوانش در حال سفر در سرزمین‌های کاملاً متروکه آمریکا هستند و امیدوارند بتوانند زندگی بهتری را در بخش جنوبی و گرم‌تر آمریکا پیدا کنند.
برخی از کاربران ردیت اظهار داشتند که فیلم «جاده» اثری جالب‌توجه و خوب به شمار می‌رود که دیدن دوباره آن ارزشی ندارد و یک بار تماشای آن کفایت میکند. با این حال، برخی دیگر از کاربران اظهار داشتند که آن ها بیش از یک بار این فیلم تیره، تاریک و خشن را تماشا کردند و از تماشای آن نیز لذت بردند.
۹. فیلم جوکر (Joker) – محصول سال ۲۰۱۹
 فیلم «جوکر» با بازی واکین فینیکس در نقش اصلی است، نقشآفرینی که برای این بازیگر جایزه اسکار را به همراه داشت. این فیلم ساخته تاد فیلیپس توانست برداشتی تازه و تا حدودی تکاندهنده از شخصیت جوکر را برای مخاطبان به نمایش بگذارد. داستان این فیلم در اوایل دهه هشتاد میلادی در شهر گاتهام جریان دارد و کمدین استندآپ مشتاقی به نام آرتور فلک را دنبال میکند که آرام آرام بهسمت جنون پیش میرود و در درون زندگی جنایی و پر از هرج و مرج غوطه ور میشود.
به خاطر پیشفرض داستانی تحریک آمیز و به تصویر کشیدن شدید سلامت روان، تماشای فیلم «جوکر» برای بار دوم دشوار است. با اینکه بسیاری از کاربران اذعان کردند که فیلم «جوکر» اثری خارق العاده و تأثیرگذار است اما آن ها اظهار داشتند که هیچ تمایلی برای دیدن دوباره این اثر سینمایی ندارند چراکه این اثر به نحوی روی آن ها اثر گذاشته که اصلاً انتظارش را نداشتند.
۸. فیلم جواهرات تراش نخورده (Uncut Gems) – محصول سال ۲۰۱۹
فیلم «جواهرات تراش نخورده» درون خودش یکی از بهترین نقش آفرینی های آدام سندلر را جای داده است و اثری جنایی و مهیج اضطراب آوری است که داستان یک جواهرفروش تیزهوش نیویورکی را روایت می کند. این جواهرفروش همه چیز خود را به خطر می اندازد به امید اینکه بتواند زنده بماند و این در حالی است که بدهی هایش بسیار زیاد شده اند.
این فیلم پرتنش اثری از برادران سفدی به شمار می رود که با اینکه اثری فوق العاده و قوی به شمار می رود اما تماشای آن حتی برای بار اول نیز دشوار است چه برسد به تماشای مجدد. این اثر سینمایی به خوبی نوشته شده و آدام سندلر نیز توانسته نقشآفرینی درخشانی ارائه بدهد اما این اثر در زیر خود تنش های بسیار زیادی دارد که پایان آن را بسیار پرتنش و وحشیانه کرده بود و از همین رو، تماشای دوباره آن بسیار سخت است.
۷. فیلم زندگی پی (Life of Pi) – محصول سال ۲۰۱۲
فیلم «زندگی پی» به بررسی موضوعات بقا و ایمان می پردازد و اقتباسی از رمان فلسفی ای نوشته یان مارتل است که در سال ۲۰۰۱ میلادی به چاپ رسیده بود. سکان کارگردانی این اقتباس سینمایی را آنگ لی در دست داشته بود و اثری درام و ماجراجویی است که عواقب یک فاجعه در دریا را نشان میدهد، جایی که یک مرد جوان با بازی سوراج شارما در کنار دیگر بازمانده هایی همچون یک ببر بنگال ترسناک و باشکوه درون یک قایق قرار دارد و در دریا سرگردان است.
حتی با وجود اینکه این اثر از فرض داستانی جالب اما کند بهره میبرد، اکثر مخاطبان استدلال کرده اند که یکی بهترین جنبه های این اثر از آنگ لی، جلوههای بصری خیرهکننده آن است. برخی از کاربران اظهار داشتند که از تماشای این اثر سینمایی در بار اول بسیار لذت بردند اما تماشای مجدد آن خسته کننده بوده و تأثیری کمتری داشته است.
۶. فیلم شهدا (Martyrs) – محصول سال ۲۰۰۸
همان طور که بسیاری از افراد با این موضوع موافق هستند، فیلم «شهدا» اثری است که تماشای آن ممکن است آزاردهنده باشد و مطمئناً دوست نخواهید داشت که دوباره به تماشای آن بنشینید. این فیلم غم انگیز اثری از پاسکال لوژیه به شمار می رود و داستان سفر خطرناک زنی جوان با بازی می لن ژامپانوی را روایت می کند که به همراه دوستش با بازی مورجانا علاویی به دنبال انتقام هستند و این در حالی است که هر دوی آن ها کودک آزاری را تجربه کرده اند. این زن به دنبال انتقام گرفتن از افرادی است که در کودکی او را ربوده اند و رفتار بدی با او داشتند.
فیلم «شهدا» ماهیتی وحشتناک دارد و مطمئناً تا مدت‌ها در ذهن کسانی که آن را تماشا کنند، ماندگار خواهد شد. از همین رو، بسیاری از افراد اصلاً تمایلی به تماشای دوباره آن ندارند. این اثر فرانسوی فیلمی است که قطعاً ارزش دیدن را دارد اما باید گفت که تأثیری بسیار قوی روی ذهن مخاطبان از خودش به‌جای می‌گذارد.
۵. انیمه مدفن کرم‌های شب‌تاب (Grave of the Fireflies) – ۱۹۹۸
استودیو جیبلی برای مدت‌ها است که در حال فعالیت است و در این مدت زمان نیز توانسته فیلم‌های به‌یادماندنی بسیار زیادی را برای مخاطبان به ارمغان بیاورد و یکی از همین آثار نیز انیمه سینمایی «مدفن کرم‌های شب‌تاب» است که بدون شک، اثری متمایز و درخشان به شمار می‌رود. این انیمه که در سال ۱۹۸۸ میلادی به اکران در آمده است، بدون شک غم‌انگیزترین و دلخراش‌ترین انیمه است و داستان خواهر و برادری را روایت می‌کند که از یتیمان جنگ هستند و تلاش دارند تا در ماه‌های پایانی جنگ جهانی دوم زنده بمانند.
با وجود اینکه انیمه سینمایی «مدفن کرم‌های شب‌تاب» روایتی بسیار قدرتمند دارد که خوراکی برای فکر کردن فراهم می‌آورد و علاوه بر این، این داستان به‌شکل‌ی باورنکردنی به اجرا گذاشته است، تماشای مجدد انیمه سینمایی «مدفن کرم‌های شب‌تاب» بسیار دشوار است و این موضوع را نیز کاربران در وب سایت ردیت اذعان کردند.
۴. فیلم منچستر کنار دریا (Manchester by the Sea) – محصول سال ۲۰۱۶

فیلم «منچستر کنار دریا» داستان صنعتگر خشنی با بازی کیسی افلک را روایت می‌کند که پس از مرگ برادرش با بازی کایل چندلر به زادگاهش در نیوانگلند باز می‌گردد تا از برادرزاده ۱۶ ساله‌اش با بازی لوکاس هجز مراقبت کند. با این حال، بازگشت او پیشینه آشفته او در اینجا را بار دیگر آشکار می‌کند.
فیلم «منچستر کنار دریا» برشی از زندگی است و به بررسی غم و اندوه می‌پردازد و پر از نقش‌آفرینی فوق‌العاده و فرض داستانی مهیج است و اغلب اوقات نیز از آن به‌عنوان یکی از غم‌انگیزترین فیلم‌های این نسل یاد می‌شود. به گفته بسیاری از کاربران، فیلم «منچستر کنار دریا» یک اثر شاهکار به شمار می‌رود اما شاهکاری است که از نظر عاطفی خردکننده است و از همین رو، تماشای دوباره آن سخت است.
۳. فیلم فهرست شیندلر (Schindler’s List) – محصول سال ۱۹۹۳
فیلم «فهرست شیندلر» به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های بیوگرافی و درباره جنگ شناخته می‌شود و اتفاقات آن نیز در لهستان تحت اشغال آلمان در جنگ جهانی دوم جریان دارد. این فیلم زندگی صنعتگری به نام اسکار شیندلر با بازی لیام نیسون را به تصویر می‌کشد که پس از مشاهده آزار و اذیت یهودیان توسط نازی‌ها، سعی دارد تا این یهودیان را به‌عنوان کارگر استخدام کند تا از این طریق، آن‌ها را از زیر این آزار و اذیت‌ها نجات بدهد.
اگرچه فیلم «فهرست شیندلر» ساخته استیون اسپیلبرگ اثری شاهکار شناخته می‌شود اما بسیاری از افراد به دلیل مضامین دشواری که در این اثر سینمایی به آن‌ها پرداخته می‌شود، نمی‌توانند تماشای دوباره آن را تحمل کنند. هر چند، برخی از کابران وب سایت ردیت اظهار داشتند که این اثر ارزش دوباره دیدن را دارد و با وجود اینکه تماشای آن سخت است اما در عین حال، بسیار الهام‌بخش و یادآور زندگی است.
۲. فیلم دوازده سال بردگی (۱۲ Years a Slave) – محصول سال ۲۰۱۳
همان طور که از عنوان این اثر سینمایی می‌توان متوجه شد، تماشای دوباره آن چندان آسان نیست و کاملاً قابل درک است که برخی از افراد اصلاً تمایلی به تماشای دوباره این اثر ندارند. این فیلم درام و بیوگرافی بر اساس شرح حالی به همین نام نوشته سولومون نورثاب در سال ۱۸۵۳ میلادی است و داستان مردی را روایت می‌کند که در سال ۱۸۴۱ میلادی توسط دو نفر در واشنگتن دی‌سی ربوده شد و به‌عنوان برده به فروش رسید.
از آنجا که این اثر سینمایی تجربیات آزاردهنده نورثاب به‌عنوان یک برده را به نمایش گذاشته و شامل وحشیگری و تحقیر شدید است، تماشای مجدد این اثر تحسین‌شده استیو مک‌کوئین کار چندان آسانی نیست.
۱. فیلم مرثیه‌ای بر یک رؤیا (Requiem for a Dream) – محصول سال ۲۰۰۰
فیلم «مرثیه‌ای بر یک رؤیا» ساخته دارن آرونوفسکی با به تصویر کشیدن چهار شخصیت متأثر از اعتیاد (با بازی الن برتسین، جرد لتو، مارلون وینز و جنیفر کانلی) به صراحت اثر اعتیاد به مواد مخدر را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد چطور استفاده از مواد باعث تغییر حالات فیزیکی و احساسی آن‌ها می‌شود. این اثر تحسین شده و برجسته به وضوح دنیای جهنمی اعتیاد را به نمایش می‌گذارد و اثری تکان‌دهنده و بسیار ناراحت‌کننده است و از همین رو، تماشای دوباره آن کار بسیار دشواری است.
در این مطلب به معرفی فیلم‌های فوق‌العاده‌ای پرداختیم که آن‌ها را فقط یک بار باید تماشا کرد. نظر شما درباره این آثار چیست و شما چه اثر ارزشمند و فوق‌العاده‌ای را پیشنهاد می‌دهید که تماشای دوباره آن سخت است؟
 

  • FNS Nazari